دختری با کفش های کتانی

وارد آبدارخانه شدم. یک جفت کفش سیاهِ بزرگ مردانه وسط آبدارخانه بود. آنطور که معلوم بود صاحبش از پای چپ برای درآوردن کفش پای راست کمک گرفته و با عجله رفته است. بدون کفش کجا رفته بود؟ نمی دانم، اما همین صحنه کافی بود تا ذهن من فلش بکی بزند به بیست و سه چهار […]

ناخودآگاه

خیلی وقت بود باهاش قهر کرده بودم. بخوام بگم از کی؛ باید بگم از وقتی که زورم به هیچ بزرگتری نرسید. همان موقعی که صدای فریادها و نعره های پدر و برادر میخکوبم می کرد و صدای جیغ جیغ معلم های تن پرور و لاش دوره ابتدایی همیشه حس نالایقی و ناتوانی بهم میداد. من […]

داستانک؛ مرد یک شبه

پیش از سپیده دم به صورت پسرش نگاه کرد و با خودش گفت: خیلی کوچیکه. صورت معصوم پسرک داغ پدر رو تازه می کرد. آهی کشید و با نوک انگشتان دست اشکها جاری بر گونه های خودش را پاک کرد. دوباره گفت: چاره ای ندارم. انگار این پسر باید یک شبه مرد شود. به جایی […]

ارزش ها در خدمت خودشناسی

ارزش، باوری است که طبق آن زندگی می کنیم؛ آنچه که انجام می دهیم، نه آنچه که فقط حرفش را می زنیم. این بهترین تعریف برای ارزش هاست. مطابق این تعریف اگر من ادعا می کنم سلامتی یکی از ارزش های مهم من است ولی دچار پرخوری و مشکلات مربوط به تغذیه ناسالم هستم پس، […]

معرفی کتاب؛ سه شنبه ها با موری

روزی استادم می گفت ما در این دنیا دچار شرطی شدگی های زیادی شده ایم. مثلن برای تولد ها خوشحالانه جشن می گیریم و برای مردن و ترک این دنیا اشک می ریزیم. راست می گوید. در مراسم های پایان مانند مراسم ختم حتا اندکی شادی، حتا حضور یک لبخند بر لب را گناه نابخشودنی […]

دو تا پسر و دو تا دختر

ساعت هفت صبحه و من بدو بدو رسیدم به ایستگاه مترو. تا دوسه دقیقه دیگر قطار میرسه. یک بیلبرد تبلیغاتی حواسم را به خودش جلب می کنه. زن و مردِ جوانی که شیک و پیک، خندان و پر نشاط دارن حسابی پدر و مادری می کنن. چهار بچه ی قد و نیم قد هم تو […]

حد و مرز تعیین کنیم یا نه؟

وقتی رشد کردن را انتخاب می کنی تازه متوجه می شوی که هر لحظه سکون عالم و آدم به هم می خوره و باعث به هم خوردن تعادل تو هم میشه. اون موقع شاید از اینکه راه رشد رو ادامه بدی پیشمون بشی و به قول معروف عطاش را به لقاش ببخشی. اما باید بدونی […]

همدلی یعنی چه؟

انگار نخ تسبیح شده این واژه. به هر چیزی که ختم به بهتر شدن، عمیق تر شدن مربوط بشه متصل میشه. واژه مورد نظرم “همدلی” است. اگر می خوایی صمیمی باشی باید همدلی رو بلد باشی. اگر می خوایی شنونده خوبی باشی و یاد بگیری باید همدلی رو بلد باشی. اگر می خوایی خودت یا […]

چه بر سر نظام آموزشی آمده؟

امروز با اینکه پنج شنبه بود و سرکار نمی رفتم دغدغه های دیگری داشتم که روزم را مشغول خودش کرد. بعد از ماجرای دو سال کرونا و خانه نشینی دانش آموزان و سیستم عجیب و غریبی که بر نظام آموزشی ما حکمفرما شد امروز، به مدرسه رفتیم تا با معلمان دیداری داشته باشیم. دیدار بهانه […]

حقیقت یک چیز است

مدتی است در کتابهایی که می خوانم به یک چیز واحد می رسم. آن چیز هم این است که من و تو و درختان و دریاها و جنگل ها و … همه و همه یکی هستیم. منشاء وجودی مان یک چیز است و این یکی بودن و درک آن راز خوشبختی وسعادت است. اما در […]