بایگانی برچسب: داستانک، نیش و کنایه

نیش

+الو، تلفنت رو که جواب نمیدی. معلوم نیست کجایی و سرت به چه کاری گرمه. خودتو زدی به مریضی و موندی خونه. چکار داری می کنی؟ صدات که خوبه و از مال منم رساتره. هاهاهاها . -… +خب حالا، آقای دهقان برگه ها رو آورد. گذاشتم رو میزت. -…. +نه بهش گفتم که تا شنبه […]