توی ذهنم این شعر مثل نوار ضبط شده ای که روی تکرار گذاشته شده حرف می زند و گاهی هم بر زبانم جاری می شود؛ که جان دارد و جان شیرین خوش است. بی درنگ به یاد فردوسی و خاطرات اولین باری که این شعر را سر کلاس درس شنیده بودم می افتم. تداعی های […]
Category Archives: یادداشت روزانه
امروز چند باری است که ذهنم بر واژه تعهد متمرکز می شود. معنی که مدام ذهنم تلاش می کند از واژه تعهد رو بیاورد و پررنگش کند، ریشه در ترس و سختی دارد. به این معنی که تعهد یعنی اینکه دست و پایت را برای رسیدن به چیزی ببندی. شاید این ساده ترین بیانی بود […]
به این موضوع فکر می کنم که توی زندگی ام کجاها سماجت به خرج دادم و سود بردم. اینکه چرا سماجت کردم موضوع بحث دیگری است. اما بیشتر تمرکز من روی این است که در چه مواردی با سماجت و پایمردی روی یک ایده و خواسته ام توانستم به نتایج درخشانی برسم. اول بگویم که […]
در سال های اخیر موضوعاتی بسیار آشنا و ملموس توسط نویسندگان زیادی پی گیری و مطرح می شود که هر کدامشان به فرا خور توان و زاویه نگاه نویسنده آن، می تواند بخش تاریکی از وجود ما را روشن کند. تا همین چند وقت پیش، خود من بین انجام کار و هدفی که دنبال می […]
مدتی است فکری که نمی دانم زیر بنای اصلی اش از کجا آمده و یا از کجا می آید مدام در ذهنم رژه می رود. فکری که فکر می کنم کمی مقاومت؛ که نه، کمی اعتراض و نه شاید کمی طعم تلخ و گس “چرا این طور است” را در خودش دارد. طعم سوالات فلسفی […]
این روزها در هر بحث و محفلی که شرکت می کنی در نهایت به تعداد زیادی از افراد برخورد می کنی که طالب آرامش هستند. وقتی در جمعی هستی و می پرسی چه چیزی برایتان ارزشمند و دست یافتن به آن یک هدف مهم است؛ درصد بالایی جواب خواهند داد، آرامش. امروزه، آرامش کالایی نه […]
صبح درحال پیاده روی به طرف محل کارم بودم و بر عکس روزهای قبل که با گوش دادن به فایل صوتی خودم را سرگرم و مشغول می کردم، آزاد و رها و به سرعت گام بر می داشتم. یادم نیست این موضوع از کجا به ذهنم خطور کرد ولی می دانم که قسمتی از مسیر […]
امروز، بنا بر تقویم سال و ماه و به گواهی شناسنامه ام روز تولد من است. واژه تولد به لحاظ بار ذهنی که از یک عمر زندگی جمعی داریم بسیار قوی تر و شادمانه تر از مرگ است. به ما آموخته اند که مرگ پایان هر چیز است و هر کسی رفت دیگر باز نخواهد […]
با خودم قرار گذاشتم به پیشنهاد استادم هفته ای یک بار به طبیعت بروم و ساعاتی را در آرامش و زیبایی بکر آنجا بگذرانم. تنوع طلبی و حس کنجکاوی هم به مدد این همت می آید و دیدن جاهای جدید را پیشنهاد می کند. اینبار قرعه فال به نام روستای افجه از روستای اطراف تهران […]
از آخرین یادداشتی که توی سایت گذاشتم بیست روز می گذرد. به حساب تقویم ماه و سال مدت خیلی زیادی نیست ولی بنا بر تقویم خواست و اراده مثل یک قرن است. روزهایی که سخت گذشتن. روزهای پر از درد و ناتوانی و گرفتاری. ننوشتم تا مجبور نباشم هر روز غم نامه ای بنویسم. صبر […]