ساعت هفت صبحه و من بدو بدو رسیدم به ایستگاه مترو. تا دوسه دقیقه دیگر قطار میرسه. یک بیلبرد تبلیغاتی حواسم را به خودش جلب می کنه. زن و مردِ جوانی که شیک و پیک، خندان و پر نشاط دارن حسابی پدر و مادری می کنن. چهار بچه ی قد و نیم قد هم تو […]
ساعت هفت صبحه و من بدو بدو رسیدم به ایستگاه مترو. تا دوسه دقیقه دیگر قطار میرسه. یک بیلبرد تبلیغاتی حواسم را به خودش جلب می کنه. زن و مردِ جوانی که شیک و پیک، خندان و پر نشاط دارن حسابی پدر و مادری می کنن. چهار بچه ی قد و نیم قد هم تو […]