Tag Archives: داستانک، صف

داستانک؛ صف

امروز آمدم بیرون که نان بخرم،  دیدم نانوایی شلوغ است. ته صف ایستادم. دیدم مردم مثل دیروز و پریروز نیستند. همه دارند با هم حرف می زنند. کنجکاو شدم که بفهمم چه خبر است. یکی می گفت با آمدن افغان ها این وضع پیش آمده. آن یکی می گفت خشکسالی و کم آبی باعث شده […]