صمیمیت، موضوعی خواستنی برای انسان است. همه دوست داریم که دوست داشته شویم و تنها نباشیم. تنهایی یکی از دردهای بزرگ بشر است که با تلاش برای برقراری ارتباط و داشتن یک یا چند همراه و همدل در فکر رفع آن هستیم. صمیمیت هم مثل هر واژه انتزاعی دیگر معنا و مفهوم واحدی ندارد. بعضیها صمیمیت را داشتن رابطه نزدیک با دیگران تعریف میکنند. منظورشان هم از این نزدیکی همان خیلی قاطی بودن و نداشتن حد و مرز است. از دوستی پرسیدم به نظرت صمیمیت یعنی چه؟ گفت: «یعنی حرفی رو که راحت نیستی به همه بگی به اون طرف که باهاش صمیمی هستی میگی. اون طرف کسیه که تو باهاش راحتی.» من خودم جزو آن دسته از افراد هستم که نمیتوانند به راحتی حس صمیمیت با دیگران داشته باشند. همین موضوع باعث شده که تنهایی رو با پوست و استخوانم لمس کنم. البته، یکی از دلایل رفتنم به سراغ چنین موضوع هم نیاز خودم به مفهوم واقعی صمیمیت بوده است. نتیجه مطالعات و بررسیهایم در این زمینه بسیار جالب است. مطالعات من نشان داد که برخلاف برداشت عمومی از مفهوم صمیمیت که آن را موضوعی در چگونگی رفتار یا گفتار با دیگران میدانند، صمیمیت موضوعی در درون خودمان است. این منابع به من آموختند که با این سه رفتار میتوانیم پا به دنیای صمیمیت بگذاریم و آن را تجربه کنیم. این سه رفتار عبارتند از: اعتماد داشتن، همدلی کردن و قضاوت نکردن.
اعتماد داشتن
گری زوکاو در کتاب قدرت حقیقی میگوید: «صمیمیت به این معنا نیست که ما افراد خانواده، دوستان نزدیک و عزیزانمان را خودی بدانیم و آنها را سرچشمهی قدرت و پناهگاهی برای مشکلات در نظر بگیریم. صمیمیت یعنی اعتماد داشتن به هستی و باور داشتن به این که هستی، نیازهای ما را به موقع و با مناسبترین شیوه برایمان برآورده میسازد.» برای اینکه این پیام ساده و بیمایه انگاشته نشود لازم است توضیحات قبلتر این نویسنده را مختصر بیان کنم. گری زوکاو که اساسِ مطالعهاش در این کتاب عواطف و احساسات است میگوید صمیمیت حساسیت میآفریند. هنگامی که شما صمیمی هستید نسبت به خودتان و دیگران حساس میشوید. البته حساس شدن در اینجا به معنی در تماس بودن با عواطف خود مانند غم و ترس و … است. او میگوید مهمترین عامل عدم صمیمیت ترس است. ترس عامل تجربههای دردناک دوری و جداییمان میشود. حالا میتوانم موضوع را به اعتماد داشتن به هستی وصل کنم. وقتی شما به عواطف خودتان آگاه میشوید با دیدن ترس و خشم و اندوهتان دیگر به هم نمیریزد و از دیگران به عنوان ابزاری برای خوشحالی خود استفاده نمیکنید. جایی که دردی بر شما آشکار میشود با این نگرش “اعتماد داشتن به هستی” میتوانید دوام بیاورید و با پذیرش انسان بودنتان از دردهای موجود در این رابطه بیاموزید. این نگرش کمک میکند تا شما از رابطه بعنوان وسیلهای برای بهرهکشی و کنترل دیگران و یا کینهورزی و اندوه استفاده نکنید. بلکه، رابطه را موضوعی برای دیدن عواطف و واقعیت درون خودتان ببینید.
همدلی کردن
افراد بسیاری در مورد همدلی کردن صحبت کردهاند. شیوهی بیان آلن دو باتن در کتاب «راه و چاه موثر اندیشیدن» برای من روشنی بخش بود. دوباتن در این کتاب میگوید که در حالت عادی اینطور رواج پیدا کرده که ما فکر کنیم برای اینکه همدل باشیم باید خودمان را کنار بگذاریم و تمام هم و غممان را بدهیم به طرف مقابل. اما، دیدگاهی که او به این ماجرا میافزاید اینست که: «برای اینکه وارد ذهن دیگری شویم نباید خود را کاملن فراموش کنیم؛ بلکه باید شناختی که از خود داریم را بکار بگیریم تا به آگاهی شخص دیگر نفوذ کنیم. بهترین راه دست یافتن به چیزی که غریبهها در دل دارند این است که صادقانه به دل خود نگاه کنیم.»
من از این مطلب به دو دلیل خوشم آمد. اول اینکه دیدم دوباتن هم به زبانی دیگر صمیمیت را به درون خودمان میکشاند و متوجه شدم تمام بازی در زمین وجود خودمان اتفاق میافتد. دوم اینکه، وقتی فکر کردم که مثلن در موضوعی خاص در دل من چه چیزی هست که آن را به غریبه یا دوستی تعمیم بدهم جای خالی شناخت خود را احساس کردم. بعبارتی، این نوع نگاه کردن به من آموخت که کلید موفقیت در خودشناسی است.
قضاوت نکردن
واژهی قضاوت کردن را جایی بکار میگیریم که میخواهیم در مورد عیب و نقص در کسی یا شرایطی حرف بزنیم. اگر بخواهیم محاسن و خوبیهای کسی یا شرایطی را برشمریم از واژه تمجید کردن استفاده میکنیم. پس، همانطور که معلوم میشود ما در فرایند قضاوت کس یا شرایط در پی برملا سازی نقایص و عیوبی هستیم که از نظر ما پذیرفتنی نیست و دوستشان نداریم. در این وضعیت، با این تنتقض مواجهیم که چگونه میشود کسی را قضاوت کرد و با او مهربان هم بود؟
یکی از رفتارهایی که باید در خودمان بکاویم و مورد بررسی قرار بدهیم همین موضوع میل به قضاوت کردن است. با وجود اینکه، به نظر میرسد این میل حاصل تعاملات در جهان بیرون است اما، واقعیت اینست که قضاوت کردن هشداری برای ناهماهنگیهای درونی است که باید مورد توجه قرار بگیرند. بنابراین، قضاوت کردن کمتر به معنی صمیمیت بیشتر است. کتاب قدرت حقیقی که پیشتر از آن نام بردم منبع خوبی برای درک این موضوع است.
نتیجهگیری
در این مقاله، بر سه رفتاری که در ایجاد و تقویت صمیمیت در روابط موثر هستند، تمرکز کردیم؛ اعتماد داشتن، همدلی کردن و قضاوت نکردن. هر کدام از موارد را از دیدگاه افراد متخصص در این زمینه شرح دادیم. براساس این دیدگاهها به بیانی فراتر از نگاه عام به مفهوم صمیمت پرداخته شد. دریافتیم که صمیمیت نه موضوعی در ارتباط با دیگران که موضوعی در شناخت خود و در ارتباط با خودمان است.
تجربههای ارزشمند شما در این زمینه میتواند راهگشا باشد. نظرات و تجربیات خود را در قسمت دیدگاهها با ما به اشتراک بگذارید.