داستانک؛ جوانۀ کوچک رشد

چند ماهی بود که هر کاری برای این گلدان می کردم تا دوباره جان بگیرد و رشد کند. اما، هر کاری که می کردم بی فایده بود.

یک هفته ای می شود که آنرا جلوی پنجره گذاشته ام. به فریادهایی که از پنجره به گوش میرسد، خو کرده است. چند جوانۀ کوچک هم زده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *