داستان من و چالش وبلاگ نویسی
حتمن شما هم شنیدید که گفته اند «مواظب افکارت باش که به اعمالت تبدیل می شوند.» این دقیقن چیزی است که امسال برای من اتفاق افتاد. هر سال اواخر اسفند ماه در دفتر یادداشتم از کارها و مواردی که دوست دارم در سال جدید پیگیرشان باشم و آنها را وارد سبک زندگی ام بکنم یادداشت بر می دارم. از جملۀ این یادداشت ها موضوع برگزاری چندین چالش بود که هر کدام را بنا به دلایلی نیاز داشتم. چالش پیاده روی، چالش داستانک نویسی، چالش رقصیدن، چالش نوشتن در وب سایت شخصی ام و …
اولین روزهای سال 1401 را برای چالش ده روزه پیاده روی انتخاب کردم. در این چالش هر روز ده هزار قدم پیاده روی می کردم. نتایج این چالش خیلی عالی بود و به چند هدف مهم دست پیدا کردم. البته در این مسیر اراده ام هم تقویت شد. دومین چالش امسالم چالش نوشتن در سایت بود. چالش نوشتن به صورت انفرادی برگزار شد. این چالش را به مدت 15 روز با هدف ایجاد عادت نوشتن روزانه در سایت و ارتقاء وضعیت بازدید از سایتم برگزار کردم. این چالش هم خوب پیشرفت و از آن نتایج بسیار عالی دریافت کردم. یادم هست که در همین زمان بود که یکی از مقالاتم در صفحه اول گوگل رتبه سوم را کسب کرد.
اما چالش دویست روزه از کجا آمد؟ در اواسط خرداد ماه متوجه استوری دوست عزیزمان آقای کریمی شدم که دعوت به چالش دویست روزه وبلاگ نویسی کرده بودند. https://mimrekaf.com/200-days-blogging-challenge/ فکر «دویست روز» کارمستمر انتخاب را برایم سخت می کرد. مردد بودم. نمی توانستم خودم، زندگی ام، مشغله هایم و خیلی مسائل دیگرم را نادیده بگیرم و به دعوت جواب آری بگویم و بیایم وسط میدان. دو دلی ام را کاملا درک می کردم، اما هدف بزرگترم در دفتر برنامه ریزی سالانه که نوشتن هر روز در سایت و ارتقاء مطالب و موارد آماری سایت بود را که به یاد می آوردم جور دیگری می شدم. انگار همان افکاری که اول این مقاله به آن ها اشاره کردم داشتند در زیرساخت این موضوع کار خودشان را می کردند. بیدرنگ، من هم زیر پست کامنت گذاشتم و حضورم را در چالش اعلام کردم. بر اساس این اعلام من باید از شانزدهم خرداد یعنی روز شروع کار تا اول دی ماه پایان دویست روز، در این میدان و تعهدی که داده ام بمانم و بنویسم و یاد بگیرم.
چالش یعنی چه؟
قبل از هر چیز مایلم معنی واژه چالش را مشخص کنم و از این طریق به این اجماع برسیم که درک من از این وضعیتی که در آن هستم چیست. چالش در فرهنگ فارسی دکتر محمد معین به سه معنی به کار رفته است:
- رفتن با ناز و خرام و جولان
- مباشرت، جماع
- زد و خورد، جنگ و جدال
اما در لغت نامۀ دهخدا چالش به جنگ و جدال و یورش معنی شده و علاوه بر آن، دهخدا واژه هایی مثل تلاش، کشتی و مصارعت را برای معانی چالش به کار برده است.
در سالهای اخیر خیلی زیاد شاهد به کارگیری واژه چالش در محاورات مان هستیم. اغلب چالش را در جاهایی به کار می برند که به هیچ عنوان معادل معنی فرهنگ های فارسی نیست. بر اساس معانی که از فرهنگ های فارسی ارائه کردم مشخص است که اکثر مردم این واژه را در یکی از معنایی انگلیسی که در زیر به آن ها اشاره می کنم به کار می برند. یعنی، چیزی که در واقعیت جامعه امروزی ما از کلمه چالش داریم مفهومی است که از واژه انگلیسی آن یعنیChallenge گرفته شده است. در دیکشنری challenge در چهار معنی زیر به کار رفته است:
- دعوت از (کسی) برای شرکت در یک مسابقه
- دادن فراخوانی به کسی برای شرکت در یک موقعیت رقابتی یا مبارزه برای تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی از نظر توانایی یا قدرت برتر است.
- فراخوانی برای اثبات یا توجیه چیزی.
- مناقشه بر صحت یا اعتبار موضوعی
و به نظر می رسد که با توجه به معانی دیکشنری برای کلمه challenge که ما به عنوان چالش به کار می بریم روی دو معنی اول و دوم بیشتر متمرکزیم. هر چند در فعل و انفعالات اجتماعی، در جاهایی که مردم موضوع مهم اجتماعی را پیگیری می کنند از دو معنی سوم و چهارم بیشتر استفاده می شود.
به هرحال، من الان می دانم که کسی با دادن فراخوان دیگران را به مسابقه ای دعوت کرد که بیایند و بنویسند. اما اینجا یک اما بزرگ می ماند که البته در روند چالش برای هر فرد بی تاثیر است. موضوعی که ما به آن دعوت شدیم فراخوان بود اما مقایسه ای یا مسابقه ای یا نهاد ناظر و کنترل کننده ای در آن وجود نداشت. هر چند که آقای کریمی به عنوان بانی این موضوع وقت و انرژی بسیاری صرف هماهنگی و راه اندازی آن کردند و هنوز هم در بسیار از موارد پیگیر مسائل و موضوعات آن هستند که در جای مناسب خودش به آن ها خواهم پرداخت. نکته ای که دوست دارم در مورد کلمه چالش بگویم این است که این واژۀ وارداتی مثل خیلی از کالاهای وارداتی دیگر هنوز بدون زیرساخت و بدون اصالت مورد استفاده قرار می گیرد و چقدر خوب است که به فکر تطبیق عملکردمان با این واژه باشیم.
این هفتاد روز چگونه گذشت؟
مثل هر کار دیگری که با اشتیاق شروع می کنیم شروع این کار هم پر شور و شوق بود. اما هر روز نوشتن مطلب جدید سخت تر از آن چیزی است که گمان می کنیم از پس اش بر می آییم. من امید وارم بودم که در روزهای تعطیل که اداره نمی روم بتوانم چند مطلب بنویسم و آنها را در صف انتظار یا به قول آدِر لارا نویسنده کتاب «رها و ناهشیار می نویسم » در آب نمک یا ادویه برای طعم دار شدن بگذارم. اما مشغله های زندگی در این مدت خیلی کم چنین فرصتی را به من داد که روزهایی بتوانم از مطالبی آماده استفاده کنم. بنابراین، یکی از مهمترین دغدغه هر روز من در این هفتاد روز این بوده که امروز درباره چه چیزی بنویسم.
مهمترین چیزی که کنار آمدن با این دغدغه را برایم آسان کرد، داشتن یک کلید واژه مشخص و یک ایدۀ قابل پی گیری بود. ـکلمۀ سال ام که «خودشناسی» است به عنوان موضوعی که می خواهم امسال درباره اش بیشتر بدانم را انتخاب کردم و به این ترتیب هر روز می دانستم که مهمترین موضوع من همین است. از آنجائیکه بیشتر مطالعاتم حول محور این موضوع تنظیم شده است خیلی راحت به ایده و خوراک برای نوشتن هر روزم می رسیدم. گاهی هم خلاقیت به خرج می دادم و از گفتگویی که با همکاران داشتم یا دیدن منظره ای که برایم جالب بود یا حتا از طیق رفتن به سفرهای یکروزه ایده می گرفتم. انگار چشم و گوشم نسبت به محیط اطرافم بازتر از قبل شده بود.
در این مدت دو تا وبینار به همت آقای کریمی که بانی این چالش هستند برگزار شد. هر دو وبینار با هدف ارائه تجربه افرادی بود که تجربه چالش های بلند مدت داشتند. راستش من از هر دو وبینار چیزهای زیادی آموختم. وبینار اول توسط آقای ابراهیمی در تاریخ سوم تیر ماه یعنی روز نوزدهم چالش برگزار شد. از آقای ابراهیمی که حوزه کاریشان متفاوت از تولید محتوای ما بود و بیشتر در حوزه فنی بود مسائلی در ارتباط با نحوه انتشار و بازبینی مطالب یاد گرفتم که فکر نمی کنم بدون دریافت تجربه ایشان هرگز به آنها برمی خوردم. هر چند خیلی ها تاکید می کنند با سئو و موضوعات اینگونه کاری نداشته باشید و صرف انتشار محتوا کافی است اما من از همان زمان نکات جدیدی که آموخته ام را در مسیرم به کار بردم. یکی از با ارزش ترین نکته ها این وبینار این بود که گاهی ننویسیم و به نوشته های قبلی مان رجوع کنیم. موتورهای جستجوی گوگل به این بازبینی ها امتیاز می دهد. راستش چقدر این کار با معنی و عالی بود. وقتی به نوشته های دو سه ماه قبلم بر می گشتم در کمال شگفتی از اشتباهاتی که کرده بودم هم تعجب می کردم و هم یاد می گرفتم. همین جا مجددا از آقای ابراهیمی به خاطر مهر و صداقتشان در انتقال بدون چشم داشت مطالب ارزنده سپاسگزارم.
وبینار دوم که در تاریخ دهم مرداد 1401 یعنی روز پنجاه و هفتم چالش من برگزار شد. در این وبینار خانم بیتا کیهانی که در حوزه تولید محتوا کار می کنند تجربه های ارزشمندی جهت تقویت روحیه کار، تداوم در انتشار و مسائلی در باب نوشتن ارائه کردند. وبینار سه سال تجربه تولید محتوای منظم شنیدن برخی از احساس ها و تجربه هایی که گاه از طرح آنها با دیگران خجالت می کشیم از زبان کسی که تجربه این کار را دارد خیلی سودمند بود. به هرحال بعد ازاین وبینار با این فکر که در این مسیر تنها نیستم و آنچه احساس می کنم طبیعی است، انرژی مجدد گرفته و مسیر را ادامه دادم. از خانم کیهانی هم برای سخاوت شان در دادن اطلاعات و همدلی با ما سپاسگزارم.
به هرحال در این هفتاد روز هر روز نوشتم و احساس می کنم این نوشتن تاثیر شگرفی بر زندگی ام گذاشته است. در ادامه مطلب شرح خواهم داد که چه کارهایی برای گرفتن نتایج بهتر از این چالش انجام داده ام.
اقدامات انجام شده
هنوز چند روزی از چالش نگذشته بود که مجبور شدم برای پیگیری موضوعی وارد سایت بشوم. همین موقع بود که به ذهنم رسید مسیر چالش را باید به روش درستی مدیریت کنم. از تجربه های گذشته ام استفاده کردم. تصمیم گرفتم برای این کار هم یک یادداشت روزانه جداگانه بنویسم. از اینرو، یک فایل ورد با نام «روزنگار چالش دویست روزۀ وبلاگ نویسی» باز کردم. سپس، هر روز بعد از انتشار مطلب به این فایل رجوع کرده و مشخصات کاری که منتشر شده بود را در این فایل می نوشتم. طی این هفتاد روز این فایل حاوی بیش از یازده هزار کلمه شده است. در گذر زمان بود که متوجه شدم برای اینکه این فایل غنی تر و قابل استفاده تر باشه بهتر است در آن از تصویر و جداول هم استفاده کنم. بر اساس این تصمیم، هر روز اسکرین شات صفحه اول سایتم که مطلب منتشر شده را نشان می داد را در کنار متن روز مورد نظر می گذاشتم.
برای آمار هم اول به نظر رسید که تاریخ و شماره روز چالش و عنوان مطلبی که منتشر می شود کافی است. اما به مرور زمان فهمیدم بد نیست اطلاعات دیگری مثل تعداد کلمات متن منتشر شده و تعداد دیدگاه ها دریافتی یا ارسالی و تعداد بازدید ها و بازدیدکنندگان را هم داشته باشتم. جدول اولیه را گسترش دادم و اطلاعات مذکور را در ستون های جدید قرار دادم. هر روز هم متعهد شدم که این روند رو ادامه داده و جدول را تکمیل کنم. حسن این کارها این است که الان به راحتی می توانم عملکرد خودم را از لحاظ آماری ارزیابی کنم. برخی از این اطلاعات را در قسمت بعدی ذکر خواهم کرد.
از آنجائیکه این چالش یک کار گروهی بود خودم را متعهد کردم که به سایت دوستان همراهم سر بزنم و نوشته های آنها را بخوانم. گاهی مشغلۀ زیاد و فرصت کم این اجازه را به من نمی داد ولی با این حال، در این مدت به سایت خیلی از دوستان عزیز همراهم سر زده و در صورت لزوم کامنت گذاشته ام. یکی از بهترین شیوه های ارتقاء سایت برقراری ارتباط با سایت ها هم موضوع است. درک می کنم که دوستان دیگر هم مثل من مشغله ها و گرفتاری های خاص خودشان را داشته اند اما اگر همه ما اهمیت این موضوع را می دانستیم حتمن از صرف پنج شش دقیقه زمان مان در سایت دیگران صرف نظر نمی کردیم.
چالش از نگاه آمار
معمولا، اکثر افراد با نگاه کردن به آمار و ارقام بهتر می توانند وضعیت موجود را درک کرده و یا آن را با گذشته مقایسه کنند. در اینجا هم برای ملموس کردن اثر چالش بر روند رشد خود و سایت شخصی ام چند نمونه عدد و رقم را مطرح می کنم.
- طی این هفتاد روزچالش وبلاگ نویسی تعداد 57 مطلب جدید در سایت منتشر شده است که به لحاظ حجم و تعداد کلمات – که معیار خوبی برای عملکرد در حوزه نوشتن می باشد- بالغ بر 46 هزار کلمه شده است. اعتراف می کنم که در صورت عادی بودن شرایط و نبودن در این چالش هرگز چنین حجمی از عملکرد را نمی داشتم. در روزهایی که مطلب جدید منتشر نمی کردم سراغ بازبینی مطالب گذشته رفته و متن و سایر موارد مربوط به آن ها را اصلاح می کردم. این موارد دقیقن موضوع نکته ای است که از وبینار آقای ابراهیمی آموختم.
علاوه براهمیتی که نوشتن در رشد فردی ما دارد، این نکته حائز اهمیت است که از دید موتورهای جستجوگر گوگل فعالیت و انتشار در سایت های ایجاد شده به عنوان امتیاز محسوب شده و کار این عملگرهای گوگل به ارتقا و شناسانده شدن سایت ما کمک می کند. موضوع شناسایی و رتبه گرفتن سایت برای کسانی که در صدد هستند سایت های کسب و کار راه اندازی کنند، بسیار با اهمیت تر است.
- آمار بازدیدکنندگان و بازدیدها از سایت رشد قابل ملاحظه ای داشته است. نکته ای که در اینجا قابل توجه است این است که اکثر این افراد از مسیر جستجو در گوگل وارد سایت می شوند و تداوم فعالیت در سایت باعث این رشد شده است. بنابراین، هر چند داشتن شبکه ای از دوستان و گروه های اینستاگرامی در این امر بی تاثیر نیست، ولی من از مقایسه آمار بازدید استوری ها و بازدید مطلب منتشر شدۀ هر روز می فهمم که ورودی های به سایت بیشتر از مجرای گوگل هستند. این نکته را به این جهت یادآوری کردم که تداوم و نوشتن روزانه در سایت مهم است.
- طی این70 روز از چالش و در خلال انتشار57 پست جدید در سایت، تعداد 16 کتاب به خواننده گرامی معرفی کرده ام. من خودم کتاب خواندن را خیلی دوست دارم و همیشه خاطره خوبی از سایت هایی دارم که مرا با کتابی جدید آشنا کرده اند. از اینرو، لذت می برم عامل خوشحالی و شادی دوست عزیزی باشم که در مسیر مطالعه مطالب سایت من با کتاب جدید و مفیدی آشنا می شود.
چه چیزهای آموختم؟
در مسیر این چالش بود که توانستم به عنوان کسی که دارنده یک سایت شخصی است، مسئولیت وجود این سایت را بپذیرم. راستش قبلن گاه گاهی به سایت سر می زدم و خیلی دل و جانی به یادگیری بعضی موارد نمی دادم. اما در این روزهای مستمر حضور حتا اگر نمی خواستم مجبور بودم که برخی از مسائلم رو خودم حل کنم و لذا راه و چاره ای جز آموختن نبود. تدوام و استمرار حضور ضمن آشنا کردن من با این فضا به من گوشزد کرد که من صاحب سرمایه ای بس بزرگ هستم که جایگاه بودن و حضور شاد و خلاق من است. ضمن برقراری ارتباط عمیق تر با این بخش از دارایی ام که بسیار هم عزیز است به موارد دیگری که در این مسیر آموخته ام به شرح زیر را اشاره می کنم:
- توانستم به این سوال که از کجا ایده بیاورم، جواب بدهم. ایده ها را از کتاب هایی که می خواندم، جاهایی که می رفتم، ارتباط با همکاران و سایر مردم، دیدن فیلم بدست می آوردم. این کار باعث شد در ارتباطاتم عمیق تر باشم. فیلم ها را با دقت بیشتری ببینم. کتاب ها را عمیق تر خوانده و حلاجی کنم. به خاطراتم بیشتر رجوع کنم. مطالب مربوط به جستارهای روایی از دل خاطراتم بیرون آمده اند.
- اهمیت مفهوم کارگروهی برایم پررنگ شد. تاکنون فکر می کردم در کشور ما کارگروهی اهمیت ندارد چون فلان است و بهمان است. اما الان فهمیدم که من هم در شکست کارگروهی در کشورم به اندازه بقیه مسئولیت دارم و ممکن است خودم هم سهمم را در این زمینه خوب ادا نکرده باشم. پس، تصمیم گرفتم برای بهبود وضعیت این موضوع به اندازه سهم و مسئولیت خودم اقدامات موثر انجام بدهم.
- آموختم که دیده شدن سایت و موفقیتش به حضور من بستگی دارد. سایت نوزادی است که من متولدش کرده ام، پس تا زمان رشد و بالندگی اش نیاز است در کنارش باشم.
- آموختم روزهایی که نمی ترسم و رهاتر می نویسم متنم دلنشین تر و پرطرفدارتر است. تصمیم گرفتم با ترس هایم معامله کنم جوری که زمان نوشتن مرا تنها بگذارند.
- آموختم که کمال طلبی دشمن شماره یک رشد من است. روزهای اول که مطلبی منتشر می کنیم هزار فکر ناجور دلهره آور به ذهن مان می آید. می ترسین از اینکه قضاوت بشویم. می ترسیم از اینکه تحقیر بشویم. همین ترس ها ما را به اهمال کاری و تعویق انداختن رویاها و آرزوهایمان می کشاند. من ریشه اهمال کاری را با هر روز انتشار حتا اگر شده یک مطلب بد خشکاندم.
- یاد گرفتم که عنوان خوب و جذاب در دیده شدن متن و ترافیک بازدیدش خیلی موثر است. راستش در این یک موضوع کمی لنگ می زنم. تصمیم گرفتم این مورد را تقویت کنم.
- طی این مدت و البته به واسطه بازبینی متن های قدیمی به اهمیت ابزار و مهارت های تایپ و مدیریت نوشته ها خیلی نیاز پیدا کردم. همین لحظه را زمان خوبی برای آموزش قرار داده و با به کار گیری ابزار موجود متن هایم را اصلاح و شکیل تر کردم. هر چند در این زمینه هنوز مواردی هست که باید یاد بگیرم. همچنین با موارد فنی مدیریت سایت هم آشنا شدم.
- نقطه ضعف های خودم را دیدم و با پذیرش آنها در مسیر رفع شان قرار دارم. اکنون، می دانم که رسیدن به خودباوری و عملگرایی و مهارت بخشی از برنامه چالش من است.
- به قدرت بازنویسی پی بردم. در چند موردی که به سروقت متن های خیس خورده ام رفتم متوجه شدم که بازنویسی از نوشتن سخت تر و در عین حال لذت بخش تر است. در زمان بازنویسی دید من کاملتر از زمان نوشتن و روحیه ام آماده حذف کردن و دوباره فکر کردن و دوباره نوشتن است. در بازنویسی بیشتر تفکر خلاق و نقادمان دخالت دارد. بازنویسی محل خوبی برای رشد فردی است.
- فهمیدم که در روزهای تعطیل که اکثر افراد در پی تفریح، انجام کارهای مهم و یا عقب افتاده شان هستند حضور در اینترنت کمرنگ تر است و لذا زمان خوبی است برای برنامه ریزی و تجدید قوا.
- آموختم که من برای خودم می نویسم. در خانه امن سایتم هر روز تمرین می کنم. مثل هر نوازنده ای که گاهی برای خودش بر زخمه سازش می زنم من هم برای خودم واژه ها را به رقص درمی آورم. انتظار حضور خواننده انتظاری بس عبث است. همه ما انسان ها نیاز به دیده شدن داریم. این مطلب را از زبان دوستان زیادی و از جمله خانم کیهانی عزیز که در بالا از ایشان نام بردم شنیده ام . برای انسان ها این یک نیاز ذاتی است، اما می توان آن را به یک نیاز رشد دهنده تبدیل کرد. از این طریق که، وقتی بی چشمداشت و بدون انتظار برای حضور دیگران فقط برای خودت می نویسی آنگاه درهای رشد درونی بر رویت باز می شوند.
- نسبت به اشتباهات دیگران صبورتر و همدل شدم. وقتی به پست های قدیمی باز می گشتم و آن همه اشتباه تایپی و حتا نگارشی می دیدم درک می کردم که دیگری هم همین طور است. او هم یک انسان و در حال رشد است.
چقدر از مسیر باقی مانده و چه برنامه ای برای روزهای باقی مانده دارم؟
تا پایان چالش یعنی روز اول دی ماه که دویست روز چالش من تکمیل می شود، یکصد و سی روز باقی مانده است؛ یعنی حدود 65 درصد از مسیر پیش روی من است. قصد دارم در این مدت باقی مانده، آموخته هایم را به کار ببندم. تا حد ممکن برنامه اجرایی برای نوشتن مطالبم طراحی کنم. ارتباط میان سایتی ام را با دوستان و همراهانم بیشتر کرده و از مسیر این همراهی بیشتر بیاموزم و آموخته هایم را به شیوه بهتری به دیگران منتقل کنم.
چرا شرکت در چالش خوب است؟
من شرکت در چالش را با توجه به تجربه های شخصی ام پیشنهاد می کنم. به ویژه برای افرادی که ذاتا اراده قوی برای پیشبرد اهدافشان ندارند. خود من حتا در چالش های انفرادی پرقدرت عمل کرده ام. با این حال بودن در چالش های گروهی بویژه در چالش های طولانی مدت انگیزه اقدام بیشتری دارد. من به چالش به عنوان پله ای برای عملگرایی و اقدام گری نگاه می کنم. طی هفتاد روز نوشتن در سایت واقعا رشد فوق العاده ای در سبک نوشتن و سرعت فکر کردن و روانی قلمم احساس می کنم. می دانم که هنوز جای تمرین زیادی باقی است، ولی نمی توانم این رشد را نادیده بگیرم.
شرکت در چالشی که با اهداف بلند مدت شما هماهنگ است ضمن پر کردن رزومه کاری شما باعث بهتر شدن عملکرد و ارتقاء کمیت و کیفیت مهارت هایتان می شود. اگر در شرایط مناسبی برای شرکت در چالشی بودید، پیشنهاد می کنم قدر این شرایط را دانسته و دعوت را بپذیرید.
چند توصیه:
در پایان چند مورد که به نظر می رسد برای کسانی که مایل به شرکت در چالش بوده و یا هم اکنون در این مسیر هستند ارائه می کنم:
- خود را برای شکست موقتی آماده کنید. وقتی با دید موفقیت صد در صد وارد میدان می شوید همان یک روزی که نمی توانید بنویسید کافی است تا خود را شکست خورده صدا بزنید.
- برنامه انعطاف پذیر داشته باشید.
- به بازبینی مطالب قدیمی تان توجه ویژه بدهید.
- آرام، صبور باشید. خیزهای تند زود به نقطه اوج می رسند و خیلی زود هم پایین می افتند. خودتان را خسته نکنید. یادتان باشد در مسابقۀ بین لاک پشت و خرگوش، این لاک پشت بود که برنده شد. لاک پشت باشید ولی لاک پشت عاقل و هوشمندی باشید. این قدم های منسجم، مستمر و استوار هر روزتان است که مقصد نهایی را تعیین می کند.
- در مورد نقاط ضعف و قوت خودتان فکر کنید و چند خطی دربارۀ آنها بنویسید. لازم نیست این نوشته ها را منتشر کنید. درباره این موارد فقط بنویسید تا خودتان را بشناسید.
- هر مطلبی که منتشر می کنید را مورد ارزیابی قرار دهید و از خودتان سوالاتی بپرسید، مثلن:
- به مطلبی که امروز منتشر کردم چه امتیازی می دهم؟ (من این کار را هر روز در جدولی که قبلن در موردش حرف زدم انجام دادم یک ستون با عنوان امتیاز مطلب.)
- چرا این امتیاز را دادم؟ نقطه قوت یا ضعفش چه بود؟
- کمبود یا وجود چه مهارتی باعث این ضعف یا قوت شد؟
- چگونه می توانم این نقطه ضعف را به نقطه قوت تبدیل کنم؟
- اگر همین مطلب را دوباره بنویسم کدام قسمتش را جور دیگری می نویسم؟ چرا؟
- آیا انتشار مطالبی از این دست فایده ای هم دارد؟ حداقل برای خودم چه فایده ای داشت؟
چه گزارش پر و پیمانی صدیقه جان. خسته نباشی. من هم از ۱۶ خرداد وارد این بازی شدم. و فقط یکی از روزهای سفرمون ننوشتم. واقعا پوست میکنه تعهد هر روز منتشرکرده. ولی من خیلی بهش نیاز داشتم و خیلی بابتش خوشحالم و سپاسگزار آقای کریمی. ایشالا شما هم به هدفی قشنگت برسی
خوشحالم از حضورت نجمه جان . ممنونم که خوندین. بله برای من هم اتفاق جالبی بود. امیدوارم به واسطه این چالش عادت در سایت نوشتن و قبول مسئولیت حضور همیشگی در سایت برام یه عادت مادالعمر بشه. خیلی هم عالی، من و شما در یک روز سفر رو شروع کردیم و به امید خدا تا آخر سفر متعهدانه عمل خواهیم کرد. برات بهترین ها رو آرزو می کنم.
سلام تحربهنگاری شما را خواندم. خیلی جامع، زیبا و کاربردی نوشتید، دستمریزاد.
این چالش ۲۰۰ روز نوشتن، دومین چالش من در وبلاگنویسی است. من بار اول تجربیات زیاد، فوقالعاده و رشد عالی داشتم که در سایتم به عنوان تجربه نگاری ثبت کردهام. به خاطر همین این چالش دوم و نوشتن هر روزه برایم راحتتر و قابل هضمتر بود.
سایت برای من حکم دفتر مشق دارد، اول از همه برای دل خودم مینویسم. عاشق سایتم هستم.😍
فقط یک پیشنهاد برایتان دارم. لینک دادن خیلی در ارتقا سایت موثر است. مثلاً نام آقای کریمی و خانم کیهانی را آوردید به سایتشان لینک بدهید. موفق باشید دوست عزیزم و بیش از پیش بدرخشید.
مریم جان ممنونم ازت که مطلب رو خوندین. باعث افتخاره که در کنار شما هستم. بله سایت مثل یک جای امن برای من شده. روزهای اول که درستش میکنی میشه یه دغدغه روی همه دغدغه هات، ولی وقتی باهاش دوست میشی واقعا جذاب و لذت بخشه. ممنونم از راهنمایی شما. چشم حتما لینک میدم. موفق باشید و در پناه حق همیشه سربلند باشید.