تکلیف ما در برابر کتاب ها در این دو دسته جا می گیرد: اول اینکه، کتاب ها را بر اساس اصول و قواعد، درست بخوانیم یعنی خوب کتاب بخوانیم ؛ دوم، کتاب های خوب بخوانیم. البته مسلم است که کتاب های خوب را هم باید خوب خواند. اما سوال اصلی این نوشتار است که چرا باید کتاب خوب خواند. کتاب خوب چه کاری برای ما انجام می دهد؟ و البته سوال مهم تر این که کتاب خوب چه کتابی است؟ خود من به عنوان کسی که یکی از علائق اش خواندن کتاب است می دانم که کتاب خوب چه نوع کتابی است. کتابی خوب است که صرفا به شما طلاعات نداده ولی با مطالبش می تواندشما را یک پله جلو تر برده و باعث رشد فکری تان شود. موضوع مهم در باره کتاب خوب همین امکان رشدی است که به عنوان پاداش خواندن به تو می دهند.
سه نشانه برای شناخت کتاب خوب وجود دارد. یکی از نشانه های مهم کتاب های خوب این است که حتی خوانندگان ماهر و قوی هم در خواندشان در می مانند. خواندن این نوع کتاب ها سخت به نظر می رسد. حالا اگر قصد شما از کتاب خواندن این است که خواننده خوبی بشوید بهتر است که کتاب هایی را بخوانید که نمی توانید بخوانید. کتاب های که در مراحل اولیه خواندن به نظرتان سخت هستند. خواندن این کتاب ها به شما کمک می کند که با تمرکز روی موضوع به چالش های ذهنی بیشتری برخورد کرده و از این نظر به لحاظ تحلیلی رشد کنید. نشانه دیگر کتاب های خوب این است که وقتی خواندنش به اتمام می رسد و آن را در قفسه کتابخانه می گذارید، ذهنتان هنوز آنجاست. ذهنتان لابه لای صفحات کتاب دنبال ناشناخته و چیزی مجهولی در آنجا می گردد. احساس می کنید چیزی در کتاب بوده که شما دریافتش نکرده اید. سومین نشانه ی یک کتاب خوب این است که شما در زمان بازخوانی آن با دریافت های جدیدی مواجه می شوید.با فرض اینکه بار اول کتاب را خوب خوانده اید این دریافت های جدید که بنا به شرایط فعلی تان درست هم هستند، به شما نشان می دهند که سطح فکر شما نسبت به گذشته بالاتر رفته و همان موضوعی که در گذشته از دیدتان پنهان مانده از جنبه های جدیدتر برای تان آشکار می شود.
واضح است که کتاب های زیادی این خصوصیت را ندارند. کتاب هایی خوب هستند که نویسندگان آن ها موضوعاتی را که پیوسته مورد توجه انسانها هستند را بسیار ماهرانه نوشته اند. متاسفانه درصد این نوع کتاب های بسیار کم است و امروزه در میان انبوهی از کتاب های چاپ شده شاید بتواند کمتر از هزار کتاب را در این رده دسته بندی نمود. یاد یکی از سخنرانی های دکتر الهی قمشه ای افتادم که بسیار تاکید داشت کتاب خوب بخوانید و اصرا ر داشت که تعداد این کتاب های هم آنقدر زیاد نیست که هر کس با هر موقعیتی از پس خواندنشان بر نیاید. کتاب های دیگر در حد مطالبی برای سرگرمی یا تفریح و گاهی دادن اطلاعات برای ما کار می کنند و با یک بار خواندنشان اشتیاقی به بازخوانی ندارند.
پس، به طور خلاصه می توان گفت که ما باید کتاب خوب بخوانیم چون نیازمند رشد هستیم. کتاب خوب نه تنها به ما اطلاعات می دهد؛ بلکه ضمن پر کردن وقت گرانبهای مان به ما پاداش هم می دهد. دو نوع پاداشی که یک کتاب خوب به ما می دهد عبارتند از: اول، مهارت خواندن مان از طریق خواندن کتاب خوب و چالشی توسعه می یابد؛ دوم، با خواندن کتاب خوب در باره ی مسائل مربوط به خود و دنیای اطراف مان آموزش می بینیم. لازم به توضیح نیست که نوع کتاب در خوب بودن آن تاثیری ندارد یعنی این که کتاب علمی یا فلسفی جزو کتاب های خوب محسوب می شود و کتاب شعر این ویژگی را ندارد یک باور غلط است. ممکن است کتاب شعر و یا داستانی تمام این ویژگی ها را داشته باشد. کما اینکه کتاب های علمی به دلیل ساختار اثباتی آنها دارای چنین خصوصیتی نباشند.