Tag Archives: هوشنگ ابتهاج، یادوارۀ ابتهاج، بال در بال

بال در بال؛ یادوارۀ ابتهاج

فقط یک خبر کافی بود تا بیست سالی به عقب برگردم. به روزهای مملو از دم سردی و ناامیدی. به روزهای که سقف سیاه بالای سرم هم مایه آزارم بود. و نفسم می گرفت از هر چه بود و نبود. آن روزهایی که من در اوج حضور در چنان شرایطی که توان وصفش را نداشتم، […]