بایگانی دسته‌ی: نوشته ها

جستجوی آرامش در طبیعت

با خودم قرار گذاشتم به پیشنهاد استادم هفته ای یک بار به طبیعت بروم و ساعاتی را در آرامش و زیبایی بکر آنجا بگذرانم. تنوع طلبی و حس کنجکاوی هم به مدد این همت می آید و دیدن جاهای جدید را پیشنهاد می کند. اینبار قرعه فال به نام روستای افجه از روستای اطراف تهران […]

تسلیم بودن و پذیرش راهی برای رشد

از آخرین یادداشتی که توی سایت گذاشتم بیست روز می گذرد. به حساب تقویم ماه و سال مدت خیلی زیادی نیست ولی بنا بر تقویم خواست و اراده مثل یک قرن است. روزهایی که سخت گذشتن. روزهای پر از درد و ناتوانی و گرفتاری. ننوشتم تا مجبور نباشم هر روز غم نامه ای بنویسم. صبر […]

یک روز تعطیل

امروز شنبه است. اول هفته؛ اما یک روز تعطیل. تا حالا به کسالت بار بودن یک روز تعطیل اینقدر توجه نکرده بودم. امروز، کسالت بار آغاز شد و همانطور سنگین و مبهم گذشت. هنوز سنگینی بار غروب جمعه بر شانه های این روز احساس می شود. تناقض عجیب در این رخوت و بی حوصلگی و […]

ابراز دوستی و عشق

نمی دانم چه می شود که گاهی بی دلیل و ناآگاهانه خودمان را از دادن عشق و پذیرفتن عشق محروم می کنیم. گاهی فراموشمان می شود که انسان هستیم و تنهایی برای وجودمان مثل سم است. با یک کلمه از سر شوق و یا با لبخندی نوشین از روی مهر می توانیم دلی را از […]

آرامش در کتاب

خودم را کسی می شناسم که عاشق خواندن و نوشتن است. می خواند چون دوست دارد از این طریق به لایزال متصل شود. می خواند چون دوست دارد از این مسیر به دنیاهای ناشناخته اش سفر کند. می خواند چون در زمان خواندن روحش پرواز می کند. می خواند چون پرواز را دوست دارد. خودم […]

آرامشی از جنس تورم

مشغول انجام کارهای لیست شده در برنامه روزانه ام هستم. همه را یکی بعد از دیگری و با تمرکز و انرژی لازم برای انجام هر کدامشان انجام می دهم. به خودم استراحتی کوتاه می دهم تا از این توقف هم بهره تجدید انرژی ببرم و هم راه پیش رویم را روشن تر ببینم. حال ناخوش […]

انسان و معجزه ی کلمات

چند وقتی است که مشغول خواندن کتاب “زبان آدم ” نوشته درک بیکرتون هستم. کتابی که نویسنده ی آن با تعهد علمی خود و با قلمی توام با طنز و بیانی صادقانه می خواهد دریافتش از چگونگی پیدایش زبان بین آدمیان را به ما انتقال دهد. فصولی از این کتاب چنان خسته کننده است که […]

برای رشد بیشتر کند شوید.

گاهی مثل سنگ سخت می شویم. آنگاه اگر مانعی نباشد خود مانع می شویم. گاهی مثل زهر تلخ می شویم. آنگاه شکوه می کنیم و در نا امیدی نتوانستن هایمان فرو می رویم. امروز، متوجه شدم که چقدر این باور “سریع بودن” و “توانمندی انجام چند کار یا هم” گول زننده و غلط است. استادی […]

آرامش در پیاده رویی

صبح زود بیدار شدم. بعد از انجام کارهای روتینی که هر روز صبح انجام می دهم به فکرپیاده روی افتادم. لباس می پوشم و از خانه بیرون می زنم. البته با ماسک و رعایت پروتکل. خیلی مسخره است این کلاه شرعی پروتکل. ولی چه چاره باید بر آن تاکید کرد. همیشه وقتی از خانه پا […]

چرا با وجود رسیدن به اهدافم خوشحال نمی شوم؟

سالهاست که برنامه ریزی برای من مثل یک رسم دیرینه شده است. به طوری که از چند روز مانده به پایان سال و تا چند روز اول سال بعد ذهنم را درگیر این می کنم که چه هدف هایی را دنبال کرده ام و نتیجه ارزیابی آنها چه شده است و چه اهدافی را می […]