امروز شنبه است. اول هفته؛ اما یک روز تعطیل. تا حالا به کسالت بار بودن یک روز تعطیل اینقدر توجه نکرده بودم. امروز، کسالت بار آغاز شد و همانطور سنگین و مبهم گذشت. هنوز سنگینی بار غروب جمعه بر شانه های این روز احساس می شود. تناقض عجیب در این رخوت و بی حوصلگی و […]
Category Archives: یادداشت روزانه
نمی دانم چه می شود که گاهی بی دلیل و ناآگاهانه خودمان را از دادن عشق و پذیرفتن عشق محروم می کنیم. گاهی فراموشمان می شود که انسان هستیم و تنهایی برای وجودمان مثل سم است. با یک کلمه از سر شوق و یا با لبخندی نوشین از روی مهر می توانیم دلی را از […]
خودم را کسی می شناسم که عاشق خواندن و نوشتن است. می خواند چون دوست دارد از این طریق به لایزال متصل شود. می خواند چون دوست دارد از این مسیر به دنیاهای ناشناخته اش سفر کند. می خواند چون در زمان خواندن روحش پرواز می کند. می خواند چون پرواز را دوست دارد. خودم […]
مشغول انجام کارهای لیست شده در برنامه روزانه ام هستم. همه را یکی بعد از دیگری و با تمرکز و انرژی لازم برای انجام هر کدامشان انجام می دهم. به خودم استراحتی کوتاه می دهم تا از این توقف هم بهره تجدید انرژی ببرم و هم راه پیش رویم را روشن تر ببینم. حال ناخوش […]
چند وقتی است که مشغول خواندن کتاب “زبان آدم ” نوشته درک بیکرتون هستم. کتابی که نویسنده ی آن با تعهد علمی خود و با قلمی توام با طنز و بیانی صادقانه می خواهد دریافتش از چگونگی پیدایش زبان بین آدمیان را به ما انتقال دهد. فصولی از این کتاب چنان خسته کننده است که […]
گاهی مثل سنگ سخت می شویم. آنگاه اگر مانعی نباشد خود مانع می شویم. گاهی مثل زهر تلخ می شویم. آنگاه شکوه می کنیم و در نا امیدی نتوانستن هایمان فرو می رویم. امروز، متوجه شدم که چقدر این باور “سریع بودن” و “توانمندی انجام چند کار یا هم” گول زننده و غلط است. استادی […]