بین خواندن یک کتاب و دیدن فیلم ساخته شده از داستان همان کتاب، کدام یک را انتخاب می کنید؛ فیلم یا کتاب را؟
اگر با این سوال قبل از تجربه امروزم مواجه می شدم، شاید در پاسخ دادن آنقدر مطمئن نبودم که الان هستم. بعد از تجربه امروزم به صراحت می گویم خواندن کتاب را ترجیح می دهم. قبل از توضیحات بیش تر بهتر از اتفاقی که امروز افتاده صحبت کنم. امروز کتاب رمان ” زندگی پیش رو” نوشته رومن گاری را شروع کردم. راستش اصلن در خاطرم نبود که من فیلم آن را سال قبل دیده ام. نمی دانم چرا به این فکر نکرده بودم که اسم کتاب چقدر آشناست. بهر حال، کتاب را شروع کردم و متوجه شدم که موضوعش برایم آشناست و آنوقت صحنه های کامل فیلم جلوی نظرم آمد. از سوفیا لورن گرفته تا بابک کریمی که در این فیلم ایفای نقش کرده بودند. و آن پسر که قهرمان داستان است و اسمش محمد است و مومو صدایش می زدند.
تا اینجا همه چیز خوب است. صحنه را به یاد می آورم و همه چیز عین موضوع کتاب پیش می رود. اما ناگهان می فهمم که در کتاب جملاتی هست که هرگز در فیلم به تصویر کشیده نشده اند. نه اینکه کارگردان نخواهد و حذفشان کرده باشد بلکه به این دلیل که این جملات قابل تصویر سازی نیستند. لذت خواندن این جملات و درک حس پشت آنها مرا به سمت این سوال سوق داد که فیلم را ترجیح می دهم یا کتاب را.
البته کل کتاب در یک فیلم نود و چهار دقیقه ای خلاصه شده است. اما کتاب دویست و سی صفحه ای این رمان با تانی و حوصله تو خوانده می شود و ممکن است به زمان بیشتری نیاز داشته باشد. با این حال من ترجیح می دهم اول کتاب را بخوانم و با زیر و بم احساس های داستان مواجه و آشنا بشوم. آنگاه اگر شرایط دیدن فیلم هم پیش بیاید آن را ببینم. برای من کتاب لذتی بسیار بیشتر دارد.
متوجه شده ام از جمله مواردی که در خودشناسی می توان بر آن تمرکز کرد توجه به همین انتخاب های ساده است. این انتخاب ها نقشه فضای درونی وجودت را برایت آشکار می کند . این افشا و آشکار سازی یکی از راههای شناخت تفاوت های تو با دیگران است. از طریق این شناخت می توانی برای خودت موقعیت های بهتر را به وجود بیاوری.