برای شروع نوشته ام، مرددم. از ذهنم میگذره که از کجا باید شروع کرد. یهو یاد ترانه محمد اصفهانی میافتم. به خودم میگم حتمن به موضوعی که می خوام تعریفش کنم ربطی داره. برای همین قبل از اینکه برم سراغ موضوع امروزم تمام ترانه رو می نویسم. شاید نکته های ناپیدا در این ترانه پیدا بشوند.
از کجا! باید شروع کرد… قصه عشقو دوباره؟!؟
با زمین خیلی غریبم… با هوای تو! صمیمی
دیده بودمت هزار بار… تو! یه رویای قدیمی
به نگاه چشم گریون… یه فرشه رو زمینی
چشامو به روت می بندم… تا که اشکامو نبینی
با تو! فریاد یه عمر رو… میکشم تا اوج باور
دلای آبی همیشه… میمونن بی یار و یاور
از کجا باید شروع کرد… قصه عشقو دوباره
تا همه بغض های عالم… سر عاشقی نباره
غربت آرزوهامون… دل طاقتو شیکونده
نگو تو شهر حقیقت… واسه ما! جایی نمونده
نگو دیره واسه گفتن… سهمم از دنیا همینه
که تو! تنهایی شبهام… کسی اشکامو نبینه
کسی اشکامو نبینه
از کجا! باید شروع کرد… قصه عشقو دوباره
تا همه بغض های عالم… سر عاشقی نباره
از کجا باید شروع کرد کرد؟؟؟؟
حالا داستان این ترانه و موضوع امروز رو می نویسم. رفتم دیدن همکارم که حالی ازش بپرسم. چند روز پیش پاش درد می کرد و دکتر رفته بود. گفت: دکتر گفته باید عمل کنی و خلاصه اینکه در مورد وضعیت پاش و موضوع عمل پاش ناراحت بود. اما نمی خواست تمام و کمال موضوع رو به زبون بیاره و گفت نسبت به موضوع جراحی با وجود لازم بودنش تردید داره. بعد گفت در چند روز گذشته این خبر باعث شده که دچار پرخوری بشه و نه تنها زیاد بخوره که چیزهای مضر و ناجور رو در لیست خوراکی هاش قرار بده.
برای بیان این وضعیتش کلمه لج را به کار برد وگفت: راستش با خودم لج کردم. لج کردن با دیگران موضوعی شناخته شده است که خیلی هامون به کار می بریم اما لج کردن با خود و دیدنش به مقداری آگاهی و خودشناسی نیاز داره. برام سوال پیش اومد که ما چرا با خودمون لج می کنیم. به طور حتم متخصصین روانشناسی روی این موضوع زیاد تحقیق و پژوهش کرده اند. من اینجا موضوع را از نگاه تجربه خودم می نویسم.
با خودمان لج می کنیم، چون خودمان را دوست نداریم
دوست داشتن خود یکی از بنیادی ترین اصول خودشناسی است. اولین قدم برای بهبود حال و وضعیت خودمان این است که با خودمان مهربان باشیم. با خودمان مهربان باشیم یعنی از فاز مظلوم و قربانی بودن خارج شده و برای خود هر کاری بکنیم. این کار می تواند اختصاص چند دقیقه زمان اختصاصی تا رد کردن خواسته عزیزترین کس مان در زمان لازم باشد. دوست داشتن خود یعنی متعهد باشیم که برای رشد خودمان تلاش کنیم.
با خودمان لج می کنیم، چون هویت مان را گم کرده ایم
هویت ما باورها، ایده ها و ارزش هایی است که در زندگی داریم. وقتی تمام و کمال خود را صرف دیگران کرده و از خودگذشتگی های بی حد و حصر از خود نشان می دهیم به نقطه ای می رسیم که با هویت خودمان غریبه می شویم. برای دفاع از آنچه بوده ایم و الان احساس می کنیم نیستیم شروع به لجبازی می کنیم.
با خودمان لج می کنیم، چون احساس قفدان داریم
احساس قفدان چیزهایی که داشتیم و الان نداریم باعث تجربه درد و رنجی در درون مان می شود. احساسی که به هیچ زبانی نمی توانیم برای دیگران ابرازش کنیم. رنج از دست دادن چیزهایی که به راحتی بدست نمی آیند و گاهی ما خود را در دستیابی مجدد به آن ها ناتوان می بینیم.
با خودمان لج می کنیم، چون احساس می کنیم نادیده گرفته شده ایم
این دلیل خیلی نامرئی و زیرکانه عمل می کند. در این فرایند من کسی که از خودگذشته و مهربان هستم و جور همه را می کشم الان با اینکه توقع چندانی هم ندارم متوجه می شوم که توسط دیگران کمتر درک می شوم. می دانم و می فهمم که مشکل در وجود آنها نیست اما ناخودآگاه و بسیار ظریف و زیرکانه دلخوریم از آن ها را به خودم، خودی که حاضر است و به اصطلاح زورم بهش میرسد منتقل می کنم.
شاید لجبازی با خود همان خود-درگیری است. ما با خودمان برای مسائل قدیمی و کهنه حل نشده در وجودمان به جنگ می افتیم. این درگیری اگر پایان خوشی برایش وجود نداشته باشد به مشکلات بزرگتری منجر می شود. پس، برای خروح از این جنگ درونی باید چند قدم مهم برداشت:
قدم اول : با خودمان مهربان باشیم. ورزش کنیم بویژه یوگا توصیه می شود. از حجم کارهایمان بکاهیم. به طور کلی هر کاری که حال مان را خوب و توجه مان را به خودمان معطوف می کند را انجام بدهیم.
قدم دوم: با احساس های واقعی مان در هر لحظه متصل شویم و آنها را محترم بشماریم. برای این کار لازم است هر لحظه از خودمان بپرسیم، الان چه احساسی دارم؟ به احساس هایمان برچسب خوب و بد نزنیم. خشم را همان قدر بپذیریم که مهربانی و شادی را.
قدم سوم: به محض آگاه شدن از کاری که برای ما آسیب زننده است از ادامه اش خودداری کرده و به جای آن کاری مفید و در جهت بهبود حالمان را جایگزین کنیم. از خودسرزنشی و خودگویی های منفی اجتناب کرده و فقط با توجه به خود و مهربانی عمل کنیم.