نه فقط ما ایرانی ها که اقوام مختلف در دنیا دارای آیین ها و مناسکی هستند که به انجامشان مقیدن. این مناسک که از اجداد به ما به ارث رسیده دارای اهداف و معانی خاص هستند. یلدا شاید جشنی است که بین ما ایرانی ها کم ازعید باستانی نوروز ندارد. من این چند روز در بین مردم متوجه حرکت و جنبش خاصی بودم. هر چند با توجه به موقعیت دردناک اجتماعی و موضوع درد و غمی که احساسات مردم را درگیر کرده این شور و شوق کمتر و ناملموس تر از همیشه بود، ولی واقعا وجود داشت.
چیزی که باعث شد من به جای تکمیل مقاله ناتمام دیروزم در این باره بنویسم حس عجیبی است که نسبت به مناسک پیدا کرده ام. راستش من قبلن این آیین ها را چندان ضروری نمی دانستم. البته آنقدر در حول و حوش خوردنی ها و تهیه آنها حرف و حدیث زیاد بود که خودِ من تقریبا چیزی از هدف و علت وجود چنین آیینی نی دانستم. یک دلیل برای فراموشی مفهوم اصلی این آیین تغییر سبک زندگی مردم و البته تغییری تقلید گرایانه آن بود. آنقدر که، بزرگترهای ما اگر چیزی هم می دانستند شهامت یا قدرت انتقال آن را به نسل ما نداشتند. اینطور شد که این آیین ها به مراسمی پر از چشم و همچشمی و زحمت تبدیل شد. در دو سال گذشته که به سبب حضور کرونا مشکل دورهمی ها را هم داشتیم آن بخش توام با دورهمی هایش هم به میزان قابل توجهی کمرنگ شده است. اما من که در موضوع خودشناسی در حال بررسی هستم فهمیده ام که یکی از راه های هموار شدن مسیر خودشناسی داشتن آیین و مناسک است. حتا توصیه می شود برخی کارها را به طور شخصی دارای آیین کنید تا بهتر و با تمرکز بیشتر انجام بشوند. حالا در این شب یعنی یلدای طولانی و آغاز زمستان من اینجا آمده ام تا به خودم این آیین را یادآوری کنم.
امشب که آخرین شب از پاییز و اولین شب از زمستان است نیمکره شمالی زمین طولانی ترین شبش را تجربه می کند. یعنی خورشید از تمام روز های سال زودتر غروب کرده و فردا صبح دیرتر طلوع می کند. این حکمت زمین است تا در خواب عمیق فرو برود. نیاکان ما که زندگی شان بسیار وابسته به خورشید و نور آن و زمین و باوری آن بود، این تغییر را با این اگاهی که این تغییر برای آنها غیر قابل کنترل است با پذیرش اینکه به امید بهار و بیداری زمین باید منتظر بمانند پذیرفته اند. آنها امشب را جشن می گرفته اند. آنها دانش و مهارت هماهنگی با این خواب زمستانی زمین را یاد گرفته و با نگهداری میوه های آبدار و مغذی بقیه روزهای باقی مانده سال را تا بهار و تابستان پر نعمت گذرانده اند. این جشن برای آنها معنی هماهنگی داشته است. این آیین برای آنها هر سال نماد آموختن بیشتر و هماهنگی بیشتربا طبیعت بوده است. و حالا به لطف یخچال های نگهدارنده و سردخانه و کلی روش با ظرفیت عظیم کسی نیاز به چنین دانش و مهارتی را حس نمی کند و ضروری نمی داند. این است که همه مصرف کننده شده ایم و یلدا شبی برای پر خوری است. امیدوارم با این یادآوری به خودم ضمن گرامی داشت این آیین و جشن پاک بتوانم خودم را هم بهتر بشناسم.