اگر شما هم مثل من با حسی نادانسته از غرور، خودتان را کمالگرا معرفی میکنید و در این صفت ذرهای لذتِ خوشایندِ کامل بودن دارید، سخت در اشتباه هستید. برنه براون در کتاب موهبت کامل نبودن به ما میگوید که کمالگرایی یک روکش مثبت اندیشانه بر نقصهایمان است. وقتی میگوئیم من کمالگرا هستم به زبانی داریم فریاد میزنیم که من ناقص بودن را دوست ندارم و در هر موقعیتی تلاش میکنم که کامل باشم. و این کتاب دقیقن از دل نقصهای سه موهبت عظیم را بیرون میکشد تا راهنمای زندگی با تمام وجود برای ما بشوند. این سه موهبت به گفته این نویسنده عبارتند از: «شجاعت، شفقت و پیوند»
همه ما در سفر زندگی خود به نقطهای میرسیم که احساس میکنیم کامل نیستیم و بر نقصهای خود آگاه میشویم. عاملی که سه موهبت مذکور را به هم وصل میکند همین شناختی است که از خود پیدا میکنیم. همین که میفهمیم کمالگرایی را باید رها کرده و با پذیرش نقصهایمان در مسیر زندگی با تمام وجود گام بزنیم. این پذیرش، نقطه آغازین برخورداری از حس ارزشمندی و زندگی شاد است. بعد از پذیرش داستانمان شجاعتِ گفتن آن را به دیگری پیدا میکنیم. از همدلی و شفقتِ اطرافیان بهرهمند میشویم. در اثر تبادل و برقراری ارتباط با دیگران و به زبانی با پیوندجویی، نیروی و انرژی درونی لازم جهت رشد از این طریق در ما ایجاد میشود. طی این فرایند، ما احساس میکنیم که یک انسان معمولی و ارزشمند هستیم و موهبت برخوردار بودن از یک زندگی شاد، تمام وجودمان را دربر میگیرد.
کتاب موهبت کامل نبودن اثر خانم برنه بروان توسط خانم اکرم کرمی ترجمه و نشر صابرین آن را منتشر کرده است. برنه بروان پژوهشگر دانشگاه هوستون است، در کتابهایش بر موضوعاتی چون شجاعت، آسیب پذیری، شرم و همدلی تمرکز دارد. کتاب موهبت کامل نبودن یکی از پنج اثر پرفروش نیویورک تایمز است. اغلب، برنه براون را با شرم میشناسند. در این کتاب نیز برنه براون زیربنای احساس بیارزشی در مواجه با نقصها را شرم معرفی میکند و راه حلی که در این کتاب برای مواجه با این موضوع مطرح میکند پذیرش داستانمان و گفتن آن با فردی مناسب است. فردی که از اعتبار لازم برای شنیدن داستان ما برخوردار است.
نویسنده برای واژههای کتاب که بسیار هم متداول اما غریب هستند، تعاریف شخصی که نتیجه تجربه فردی و مصاحبههای پژوهشی اوست ارائه میدهد. تعاریفی که تامل بر آنها به فهم و درک مطالب کتاب بسیار کمک میکند. به عنوان مثال، شجاعت را نه خطر کردن که آن را رو کردن ضعفها و آسیبپذیری میداند. تعریفی که به نظرمیرسد قادر است کوهِ یخِ اقدام را برای رهایی از شرموانع بر سرراه زندگی کردن با تمام وجود را بشکند.
نویسنده پس از توضیح و تفسیر موهبتهای برشمرده برای نقص داشتن، به سراغ موانع راه میرود و در پایان با دادن ده راهکار عملی خواننده را برای دریافت کامل این موهبتها همراهی میکند.
این کتاب، از نوع کتب کاربردی است و صِرف مطالعه آن چیزی عاید خواننده نخواهد کرد. پس، بهتر است که خوانندۀ عزیز در برنامه ریزی برای مطالعه این کتاب به اندازه کافی و متناسب با سرعت خود زمان در نظر بگیرد. به طوری که، حداقل در دو یا سه ماه این کتاب را با انجام تمرینات و تامل بر مفاهیمش به پایان برساند.
ماجرای من و این کتاب
من با این کتاب اولین بار در برنامه کتاب باز با معرفی دکتر شکوری آشنا شدم. همان موقع کتاب را تهیه کرده و با اشتیاق و سریع خواندم. در پایان مطالعه حس کردم این کتاب از آن نوع کتابهایی است که ارزش دوباره خوانی دارد. به همین منظور، آن را در لیستم قرار دادم تا مجدد آن را بخوانم. اما، چند وقت پیش به طرز جالبی با دورهای آنلاین با موضوع کتابخوانی و کوچینگ گروهی آشنا شدم که این کتاب را با هدف به کارگیری در زندگی مطالعه میکنند. مطالعه این کتاب در گروه این حسن را دارد که شما با افرادی که هدف مشترک و درد مشترک با شما دارند آشنا شده و با هم درمسیر خودشناسی گام میزنید. البته این درجمع بودند به یادآوری داستانمان و پذیرش آن نیز بسیار کمک میکند.
برای من سه نکته از این کتاب بسیار تاثیرگذار است. اول اینکه هر جایی پای شرم و نقص درمیان باشد داستان خودِ برنه پیشتاز است. او با تعریف داستانهایی از زندگی واقعیاش آسودگی خاطری شیرین به خواننده میدهد که خود او هم کامل نیست. یعنی، نویسنده با این موضوع چندان بیگانه نیست.
دوم اینکه، برنه بروان با موضوع به طرزی واقعی برخورد میکند. به عبارتی راهحلهای او برای تغییر و رشد سخت، تامل برانگیز و عامل هستند. این نکته در مقدمه کتاب دراین سطر «زندگی کردن با تمام وجود انتخابی نیست که در یک مقطع زمانی صورت بگیرد و بعد کنار گذاشته شود، بلکه یک جریان است. در واقع آن را سفری میدانم که تا پایان عمر ادامه دارد.» کاملن واضح است. همین نگرش در اولین سطر در فصلی که دربارۀ سه موهبت کامل نبودن صحبت میکند نیز نمایان است: «تمرین شجاعت، شفقت و پیوند در زندگی روزمره، احساس ارزشمند بودن را در ما پرورش میدهد. واژۀ کلیدی در اینجا تمرین است.» یعنی، تلاشی روزانه برای زندگی با تمام وجود.
نکته سوم از تعاریف شخصی نویسنده بسیار آموختم. تعریف او از عشق، احساس تعلق، تابآوری و … باعث ایجاد دید تازه نسبت به موضوعات شده و برای خروج از داستان قبلی و پیدا کردن راه جدید بسیار مفید و موثر هستند.
خیلی عالی بود لذت بردم هزاران درود بر شما
دوست عزیز، ممنونم از حضورت.