فرض کنید دوست شما ادعا می کند که در مسیر خودشناسی است. ممکن است بگوید از حضور اساتید معتبر بهره می برد یا صرفن خودش از طریق مطالعه این کار را انجام می دهد. انتظار شما از چنین دوستی چیست؟ دیدن چه ویژگی ها و خصوصیاتی در او شما را در تایید ادعاش راهنمایی می کند. در این مقاله در مورد پنج گام اولیه و ضروری صحبت خواهیم کرد که بدون حضور آنها هر ادعایی مبنی بر بودن در مسیر خودشناسی را باطل می کند. این پنج گام اینها هستند:
- راستی : واژه راستی یک تعریف فرهنگ لغتی عام دارد و یک معنی خاص به تعداد آدم های روی کره زمین. پرسش از افراد در بارۀ معنی این واژه نتایج متفاوتی خواهد داشت. اما خوشبختانه در نهایت با جمع بندی نقاط مشترک این تعریف ها می توان راستی را در چهارچوب زیر تعریف کرد. راستی یعنی اینکه در راستای حقیقت مان باشیم. راستی یعنی پندار، گفتار و رفتار ما یک چیز را نشان بدهد. به زبان نگوئیم دوستت دارم و در دل مان تخم نفرت در حال رشد کردن باشد. راستی یعنی خود واقعی مان را زندگی کنیم. در صحنه و میدانی یک نقش را بازی نکنیم. نقش خودمان را در این جهان دریابیم و بر اساس آن عمل کنیم.
- تعهد: دوستی دارم که انجام خیلی از کارهایش را به فردا و بعد موکول می کند. خیلی مشتاق موفقیت و پیشرفت است ولی در شروع کارها بسیار تنبل است. هر وقت هم از او علت را می پرسم می گوید اراده ام ضعیف است و نمی توانم کاری را پیگیری کنم. به محض شروع و رسیدن به نقطه ای خوب، کار را رها می کنم و همیشه در رسیدن به اهدافم شکست می خورم. ترس از شکست نمی گذارد در مورد رسیدن به اهدافم درست اقدام کنم.
خب، می خواهم از طریق شناختی که از این دوست پیدا کرده ام دومین ویژگی آدم های در مسیر خودشناسی را بگویم. “تعهد” هم شبیه اراده و پشتکار هست و هم نیست. در همۀ آنها نوعی عزم به انجام و اقدام وجود دارد. اما تفاوت هایی هم با هم دارند. اراده و پشتکار قدرت مادی بیشتری دارند در حالیکه تعهد به واسطه ارتباطش با روح و روان ما حالت روحانی و معنوی بیشتری دارد. ولی وقتی که متعهد می شویم، احساس نمی کنیم که تحت فشار و زیر شلاق هستیم. وقتی متعهد می شویم بودن قضاوت و بدون سرزنش به انجام کارهایمان می پردازیم. همین عدم حضور قضاوت و سرزنش نکته کلیدی در لزوم داشتن تعهد در امور مربوط به خودشناسی است. به طور کلی، موضوع خودشناسی و مواجه با خودمان یعنی ضعف ها و ناتوانی هایمان به اندازه کافی دردناک هست، داشتن تعهد یعنی حضور بدون قضاوت و سرزنش به تحمل این درد کمک می کند. مثلن ممکن است من طبق برنامه ام نباشم اما خودم را سرزنش نمی کنم و می دانم در اولین فرصت ممکن قدم بعدی را برخواهم داشت.
- مسئولیت پذیری: این کلمه بی مسئولیت یا مسئولیت پذیر را در محاورات بسیار می شنویم. در این باره همه فکر می کنیم که اگر قرار است رابطه ای خوب بشود یا اگر قرار است کاری به سرانجام برسد دو طرف باید مسئولیت پنجاه پنجاه قبول کنند تا سهم صد در صدی داشته باشیم. اما در مورد مسئولیت پذیری در موضوع خودشناسی تمام صددرصد مسئولیت به عهده خودِ فرد است. این که مربی حرف های کاملی نگفت یا هوا خراب بود یا هر مشکل و مسئله دیگر نمی تواند از سهم مسئولیت فرد بکاهد. کسی که در مسیر خودشناسی گام بر میدارد باید بداند که صددرصد مسئولیت با اوست و برای به نتیجه رسیدن باید با تمام توان و قوای خودش ظاهر بشود.
- اشتیاق به یادگیری: راه خودشناسی راهی جز یادگیری مداوم نیست. کسی که تمایلی به یادگرفتن موضوعات جدید ندارد و از دیدن تازگی ها شگفت زده نمی شود بندرت می تواند این مسیر را طاقت بیاورد. اشتیاق به یادگیری یعنی به همزمانی ها و اتفاقات پی در پی در این مسیر آگاه شوی و بخواهی که از آن ها بیاموزی. متکی شدن به دانسته های قبلی و مقاومت کردن در برابر آموخته های جدید مانع بزرگی است که بسیار از افراد از آن غافل می مانند.
- اقدام گری: همکاری داشتم اهل کتاب و مطالعه و البته بسیار هم در این امور دقیق، اما در مورد موضوعاتی که مطرح می کرد کمترین اثری از عمل و تاثیرگذاری در او دیده نمی شد. دایره المعارفی از دانسته ها بود که فقط مرور می شد. بارها خودش اقرار می کرد که عمل به بسیاری از این چیزها سخت است و او تا حالا نتوانسته است با توجه به شرایط اجتماعی اش آنها را انجام بدهد. از اینروست که من احساس می کنم داشتن دانش در حجمی به اندازه زمان سقراط و ارسطو تاکنون نمی تواند به اندازۀ عمل به یکی از آن موارد موثر باشد. پس، کسی که در مسیر خودشناسی قرار می گیرد لازم است به طور موثر یک اقدام کننده هم باشد.