خواب دیدن خوب است. از ندیدنش بهتر است. آدم سبک می شود. امکانش هست که پری دربیاورد، پروازی بکند، منظره ای ببیند و دلش یه خرده وا بشود. مثلا خود من بیشتر وقت ها در خواب چنان آرام و با گام های بلند می دوم که در بیداری تصورش را هم نمی کنم. در خواب با هر گامی که بر می دارم چهار پنج متر رو به جلو می روم. دست هایم در کنارم چنان به جلو و عقب کشیده می شوند که به من قدرت جادویی می دهند. خواب دیدن خوب است. در برخی از مکتب های روانشناسی از خواب ها برای خودشناسی و رفع مسائل روانی افراد استفاده می شود. یکی از تفاوت های بین انسان و حیوانات هم همین موضوع خواب دیدن است. گربه و سگ و بقیه حیوانات خواب نمی بینند چون ناخودآکاه ندارند. تمام داستان خواب دیدن زیر سر همین ناخودآگاه است.
رابرت جانسون در کتاب “تحلیل کاربردی خواب و رویا” بعد ازگفتن داستانی واقعی به تعریفی از ناخودآگاه پرداخته است. او گفته: ” ایده ناخودآگاه از یک ملاحظه ساده در زندگی روزمره ی انسان سرچشمه می گیرد: اطلاعاتی در ذهن ما وجود دارد که بیشتر اوقات از آن ها آگاه نیستیم. ما گاهی اوقات از یک خاطره، یک پیوند لذت بخش، یک آرمان یا یک اعتقاد که به طورغیر منتظره ای از یک مکان نامعلوم بالا می آید، آگاه می شویم. ما احساس می کنیم این عناصر را جایی در درون مان، برای مدتی طولانی حمل کرده ایم؛ اما کجا؟ در بخش ناشناخته ای از روان مان که خارج از ذهن آگاه ما است.
ناخودآگاه دنیای شگفت انگیزی از انرژی ها، نیروها، اطلاعات -و حتی- شخصیت های مجزای ناپیدایی است که در درون ما زندگی می کنند. قلمرو ناخودآگاه بسیار بزرگ تر از آن چیزی است که ما می شناسیم. او به موازات زندگی روزمره ما زندگی کاملی برای خودش دارد. ناخودآگاه منبع اسرار آمیز بیشترافکار، احساسات و رفتارهای ما است. او ما را از راه های گوناگون تحت تاثیر قرار می دهد و همه این راه ها قوی تر از ما هستند، زیرا غیر منتظره اند.”
بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران حوزه خودیاری و خودشناسی از موضوع خواب دیدن و توجه به ناخودآگاه برای شناخت درونیات و رد پای افکار و احساسات آزاردهنده و محدود کننده استفاده می کنند. شاخه های وسیعی از این نوع تحقیقات و کتاب ها وجود دارد. در این روش با تجزیه و تحلیل خواب فرد به عمیق ترین حس های سرکوب شده در فرد پی می برند. شناخت این حس ها و انرژی سرکوب شده به بازیافت انرژی ذهنی و بدنی آن ها منجر می شود. با نوشتن این قسمت به یاد خوابی افتادم که تاثیر زیادی روی ذهن من گذاشته و چند روزی ذهنم را مشغول کرده بود. می دانید که گاهی اوقات خواب ها در مکانی که هرگز نبوده و نمی شناسیم اتفاق می افتند. در این خواب هم من در خانه ای که هیچ وقت در آن نبوده یا آن را ندیده بودم و به ظاهر خانه خواهرم بود منتظر آمدن بقیه افراد برای رفتن به یک مهمانی بودیم. خواهرم به من گفت که باید به خیابان برویم تا به بقیه بپیوندیم. وقتی در خیابان منتظر تاکسی بودیم یک قایق در جوی آب کنار خیابان جلوی پای ما ایستاد و پدرم و یکی از برادرانم در این قایق به حالت دراز کشیده توی قایق بودند. فقط گردی صورتشان از آب توی قایق بیرون بود. ما هم باید همین طور سوار می شدیم. برای من این صحنه باور کردنی نبود. چطور در قایقی پر آب دراز بکشم و بعد با لباس های خیس به مهمانی بروم. اما جز این کار آیا در خواب چاره ای داشتم؟
خوابم را نزد کسی که در موضوع تعبیر خواب تخصص دارد مطرح کردم. نتیجه تعبیراتش برای من حیرت آور بود. با توجه به مشکلات آن دوره از زندگی ام تمام آنچه در این خواب بود برای من نقشه و راه حل و امیدواری یا ناامیدی محسوب می شد. بعد از تعبیر خوابم به قدرت خواب ها برای راهنمایی ما پی بردم. بی جهت هم نیست که در سوره یوسف در داستان مربوط به این پیامبر بزرگ نکته هایی گفته شده تا ما توجه مان را به خواب هایمان که گاهی مثل مروارید های گرانبهایی هستند جلب کنیم.
از دیدگاهی که یونگ به ناخودآگاه دارد این بخش صرفا یک جایگاه برای افکار و احساسات نامرئی نیست. یونگ معتقد است که “ناخودآگاه ما منبع خلاق تمام چیزهایی است که در ذهن خودآگاه و شخصیت ما شکل می گیرد. به کمک ناخودآگاه است که ذهن آگاه ما رشد می کند، پخته می شود و آن قدر بسط می یابد تا می تواند تمام ویژگی هایی را که ما در درون خودمان داریم را در بربگیرد.” از دریچه این منبع است که ما از قدرت ها و توانمندی های خودمان آگاه می شویم.
به عنوان جمع بندی مطلب می توان گفت خواب ها افشاگران بخش ناخودآگاه ما هستند. ناخودآگاه به عنوان منبع اطلاعاتی از توانمندی ها و ویژگی های درونی ما که اگر دیده شوند و به آن ها پرداخته شود چنان قدرت و نیروی پیدا می کنیم که خود واقعی مان را به نمایش گذاشته واز آنچه انجام می دهیم لذت ببریم. بهترین نتیجه ای که می توان گرفت این است که خواب هایتان را جدی بگیرید.