هر سفری الزاما همسفری ندارد ولی سفر با یک همسفر دلچسب و همدل بسیار شیرین تر از تنها سفر کردن است. در سفر به سوی دل هم این نکته وجود دارد که مسافر ممکن است از تنهایی دچار سردرگمی شود لذا داشتن یک همسفر آگاه و آشنا به راه نتایج این سفر را بسیار پربارتر […]
برای سفر کردن اغلب نیاز به یک برنامه قبلی داریم البته که این بدین معنی نیست که یهویی نمی شود سفر رفت. سفرهای یهویی هم لذت و لطف خاص خودشون را دارند. انگار شوق و شاید بهتر باشد بگویم کنجکاوی بیشتری توی این مدل سفرهاست. حالا همین ها را ربط بدهیم به سفر به سوی […]
دیروز برای پیاده روی به پارک رفته بودیم. با وجود این شرایط کرونایی پارک بسیار شلوغ بود و جمعیت زیادی در آنجا مشغول بازی و به سر و کله زدن هم بودند. بگذریم از موضوع رعایت حقوق جمعی و زدن یا نزدن ماسک که خیلی ها بی خیالش شده بودند. چیزی که توجه من را […]
در کتابی خواندم که : بلندترین سفر زندگی، پیمودن راه میان ذهن و دل است. در چند سطر بعد نوشته شده بود که سفر به سوی دل، حرکت به سوی کمال، یکپارچگی، مهر و همدلی است. این جملات برایم معنای خاصی داشتند. می دانستم که یک عمر است با ذهنم حرکت می کرده ام. از […]
دقایقی را صرف دیدن دنیای مجازی می کنم. این جزو روتین هر روزم هست ولی وقتی زیادی را به آن اختصاص نمی دهم. چند تا پیج بالا و پایین شدن که چشمم به تصویری از دکتر شکوری افتاد. مثل همیشه توقف کردم تا پیامش را بشنوم. انگار داشت داستان می گفت. داستان زندگی اش را […]
توی ذهنم این شعر مثل نوار ضبط شده ای که روی تکرار گذاشته شده حرف می زند و گاهی هم بر زبانم جاری می شود؛ که جان دارد و جان شیرین خوش است. بی درنگ به یاد فردوسی و خاطرات اولین باری که این شعر را سر کلاس درس شنیده بودم می افتم. تداعی های […]
امروز چند باری است که ذهنم بر واژه تعهد متمرکز می شود. معنی که مدام ذهنم تلاش می کند از واژه تعهد رو بیاورد و پررنگش کند، ریشه در ترس و سختی دارد. به این معنی که تعهد یعنی اینکه دست و پایت را برای رسیدن به چیزی ببندی. شاید این ساده ترین بیانی بود […]
به این موضوع فکر می کنم که توی زندگی ام کجاها سماجت به خرج دادم و سود بردم. اینکه چرا سماجت کردم موضوع بحث دیگری است. اما بیشتر تمرکز من روی این است که در چه مواردی با سماجت و پایمردی روی یک ایده و خواسته ام توانستم به نتایج درخشانی برسم. اول بگویم که […]
در سال های اخیر موضوعاتی بسیار آشنا و ملموس توسط نویسندگان زیادی پی گیری و مطرح می شود که هر کدامشان به فرا خور توان و زاویه نگاه نویسنده آن، می تواند بخش تاریکی از وجود ما را روشن کند. تا همین چند وقت پیش، خود من بین انجام کار و هدفی که دنبال می […]
مدتی است فکری که نمی دانم زیر بنای اصلی اش از کجا آمده و یا از کجا می آید مدام در ذهنم رژه می رود. فکری که فکر می کنم کمی مقاومت؛ که نه، کمی اعتراض و نه شاید کمی طعم تلخ و گس “چرا این طور است” را در خودش دارد. طعم سوالات فلسفی […]